+ نوشته شده در دوشنبه پانزدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 17:13 توسط نجفی
|
+ نوشته شده در دوشنبه پانزدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 17:11 توسط نجفی
|
اگــر طبـيـبـانه بـيـايي بـه سـر بـاليـنم بــه دو عـالـم نـدهـم لـذت بــيماري را
مهربانا! بر برکه های آرام نیایش، نام تو را زمزمه می کنم و در لحظه های یاد تو که بوی عطر باران می دهد به اوج می رسم و اشتیاقی وصف نا شدنی وجودم را فرا می گیرد و وصال تو را آرزو می کنم و بزرگی تو را فریاد می زنم که «اشهد ان لا اله الا الله» و اینگونه از تمام تعلقات دنیا رها می شوم.
مهربانا! ۞ با فروغ نگاهت، واژه های جانم، زیباترین ترانه ی عشق و شکر گزاری را تنها برای تو می سرایند و جام دیدگانم از اشک نیاز من و مهر تو لبریز می گردد و من تنها با نوشیدن جرعه ای از سرچشمه ی بیداری نماز از تو می خواهم که هیچگاه نعمت عافیت، صبوری و امید را از زندگانیم نستانی